فرزند صبح



محمولات احکام فقهی بر موضوعاتی از سنخ رفتار انسانی حمل شده اند. که شامل انواع کنشهای انسانی نسبت به خود، خدا و دیگران و غیره میشود. لذا هر انچه در دنیای فردی و اجتماعی و محیط انسان وجود دارد به نحوی موضوع احکام فقهی را میسازند و تحول آنها منجر به تغیییر موضوعات است. با تغییر موضوع عقلا حکم و محمول قبلی نیاز به بازبینی دارد کما اینکه فقها هم به  این مساله دقت کرده اند و خوداگاه یا ناخوداگاه برای چاره چویی اقدام کرده اند.
در مورد مسایل ن این تحولات موضوعی بسیار محسوس است. چرا که وضعیت زن از عصر نزول قران و شکل گیری تشریع، در سطح بسیار وسیعی دگرگون شده است. این دگرگونی بسیاری از احکام فقهی را به شکل کاملا محسوسی از ماهیت خود خالی کرده است. از باب طهارت بگیرید تا ابواب قضا و حدود و

به عنوان مثال در مساله قصاص و دیه: طبق فتوای مشهور فقهای سنتی، یک مرد معتاد یک زن  دانشمند را بکشد برای قصاصش باید پول به خانواده قاتل تقدیم کرد!!! و یا مثلا اگر راننده یک ماشین در شرایطی باشد که ناگزیر یکی از این دو را زیر خواهد گرفت برایش به صرفه است که خانم  دانشمند را بکشد!
دیه یک مرد معتاد که کل بر خانواده و جامعه است دوبرابر یک بانوی پژشک فوق تخصص است که جامعه و خانواده سخت به او نیازمند است.
تاریخ فقه نشان میدهد که اگر مشابه چنین اموری برای مردان در جامعه توسط مردان مشکل تلقی میشد» به سادگی توسط فقها حل میشد. اما در باب مسایل ن جریان دغدغه مندی فقه همجهت با دغدغه ها و رنجها و مطالبات ن نیست لذا مثل لقمه را از پشت سر چرخاندن به هزار لطایف الحیل نیازمندیم تا این موضوع متحول شده محمول متناسب خود را در نظام تشریع بیابد!!

تغییراتی هم که تا کنون برای تعدیل شرایط ایجاد شده اغلب از سوی حکومت و نظام حقوق است و از درون فقه خودجوش برنیامده.

 

پ.ن:

1- بناست عید امسال دوستان دوران دبیرستان در مشهد دور هم جمع شویم  

2- از تفاوت رفتار فقه در مسایل ن و مردان (که به نظرم طبیعی است و حاصل غیاب ن از عرصه بوده است) بعدا خواهم نوشت انشاالله.



در باب ناکارآمدی نگاه لغتنامه ای در ترجمه (اگر ممکن باشد) و تفسیر قرآن، خیلی حرفها میشود گفت و مثالها میشود اورد

در پست قبل از دوست سنتی ام نالیدم که بر کفایت راغب!! در فهم (ولو اجمالی) اغلب واژگان قرآن اسرار میکند.
امروز در معنای واژگانی از ریشه عبد» جستجو میکردم. به بحثهای جالب توحید برخوردم که توحید را به شقوق مختلف از جمله توحید در عمل و توحید در عبادت و تقسیم کرده بودند.

به برادر عبری اش (עבד) سری زدم اساسا در این همخون قدیمی اثری از چیزی غیر از خدمت و اطاعت به چشم نمیخورد. کما اینکه در اشعار قدیمی عربی هم چنین است، و عبد» تقریبا به معنای خدم» است و به وضوح به معنای عمل» طبق فرمان است در قران هم با توجه به کاربردهای ریشه و سیاق آن به نظر میرسد معنا همین است.
اما به نظر میرسد بعد از بوجود امدن عرف دینی بعد از قران ، یک سری رفتارهای مناسکی خاص معنای غالب در این ریشه شده است. و به تعبیری این ریشه پس از نزول قران و عصر شکل گیری علوم اسلامی، یک تخصیص معنایی را تجربه کرده است و به یک اصطلاح تبدیل شده است.

در حالی که وقتی به راغب مراجعه میکنی، با یک تفسیر موضوعی لغوی محدود مواجه میشوی. که بر اساس فهم خاصی از وازگان قران که در قرن 5 رایج بوده نوشته شده است و  این تغییر معنایی که به نظر میرسد سالها پس از قران وقوع یافته و در معناشناسی این ریشه در قران بسیار موثر است در ان مغفول است.

البته راغب در برخی موارد از برخی تغییرات معنایی گزارش میکند اما غالبا نسبت به مقوله تغییر معنایی» مانند قاطبه لغتشناسان قدیم عرب، دقتی نداشته است.

در معناشناسی اکثر واژگان اساسی قرآن، ردیابی این تغییرات معنایی بسیار بسیار ضروری و موثر است. و حرف زدن ازمعنای واژگان قرانی بدون ردیابی این تغییرات خطایی واضح است.

 

پ.ن:
1- مادری حسی تناقض آمیز است که از نقطه تکثیر من» به غیر من» سر بر میآورد!
2- خدا به داد امنیت این مملکت برسد!


تازگیها سخن گفتن» از دین و معارف و ارزشهای دین خودش ماجرایی شده برای خودش.
همیشه در هر عرف و هر خرده فرهنگی زبان» مخصوص و چهارچوبها و معیارهای زبانی شکل میگیرد که کارکرد اصلی اش حفظ هویت و کیان نرم افزاری آن عرف و خرده فرهنگ است.
هر گونه تغییر در این ساختار زبانی نشان از تغییراتی در هویت و ذات ان عرف دارد و از سوی اهالی ان عرف و خرده فرهنگی با ان مقابله میشود.
چند سالی است زبان سخن گفتن از دین تحولات فرواون داشته است. همه به دنبال جذب هستند انقدر که ظاهرا حاضرند 0 درجه برای جذب مخاطب و زیباسازی نحوه سخن، همه چیز را بچرخانند! بچرخانند و بچرخانند. و خود هم متوجه نیستند دارند میچرخانند!

زیبا سخن گفتن گویا از درست و دقیق سخن گفتن مهمتر شده است و این به نظرم خطر بسیار بزرگی است برای موجودی که تمام موجودیتش اندیشه و معرفت است.

سردمدار این جریان مداحان هستند. کسانی که شاعرنگی را بر فرق سر معرفت دینی نشانده اند دردمندان حوزه دین هر چه میکوشند این جریان را آسیب شناسی و مهار کنند گویا کار اسانی نیست.

میترسم از ان روز که آنقدر شاعرانه بگویند تا دیگر نشود مستقیما و منطقی از معرفت دینی سخن گفت. و این یعنی دیگر نتوان از درستی و نادرستی و صحت وسقم سخن حرف زد. چیزی که وقتی با مداحی زده ها» سخن میگویی حس میکنی تقریبا پیش امده است.

محرم نزدیک است یزیدی ها می ایند تا دوباره بر تنهای بی پناه شهدا  

محرم ماه زخمهای همیشه باز .  ماه رنجهای همیشه ماندنی 

محرم نزدیک است.

 

پ.ن:

1- این مطلب رو برای وبلاگم در کوثربلاگ نوشته بودم.
2- دومین همایش فعالان فضای مجازی حوزه های علمیه خواهران برگزار شد با موضوع بازآفرینی محتوای دینی در فضای مجازی» کاش فرصت میکردم دربابش بنویسم. حرف برای گفتن بسیار است.



تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود کتاب ریاضی عمومی ۲ حسین فرامرزی فروشگاه محصولات جنسی فایل پلاس جمع حامیان قالیباف اسپایس چت|هک شد توسط علی هکر به دلیل بی ادبی نیلوفر از نفس افتاده دانلود مرجع تحقیق و پاورپوینت لوازم الکترونیکی آک بند دنیای مسابقات اشعار مولانا